جدول جو
جدول جو

معنی له لورده - جستجوی لغت در جدول جو

له لورده
(لِ هَِ لَ وَ دَ / دِ)
له و لورده. سخت خرد و درهم شکسته و رجوع به له و نیز له و لورده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لت خورده
تصویر لت خورده
سیلی خورده، لطمه خورده، صدمه دیده
فرهنگ فارسی عمید
(پَ مُ دَ / دِ)
مغلوب و مأیوس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(لِ هَُ لَ وَ دَ /دِ)
له و په. سخت کوبیده. سخت له. خرد و خاکشی. و رجوع به له و نیز له لورده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رش لورده
تصویر رش لورده
فرانسوی سنگ های شخاری زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
سیلی خورده تپانچه خورده، زبون شدن، صدمه دیده: من بیچاره هستم که با این چشمهای لت خورده ام باید نخ و سوزن بزنم، ضرر رسیده زیان دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لس خورده
تصویر لس خورده
ضربت دیده کتک خورده: آن لس خورده و سر شکسته ظالم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از له و لورده
تصویر له و لورده
سخت کوفته و خردشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از له و لورده
تصویر له و لورده
((لِ هُ لَ وَ دِ))
سخت کوفته و خسته
فرهنگ فارسی معین
نام دهکده ای در بالا لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
دراز کشیدن، استراحت کردن، افتاده ساختمان یا دیوار یا
فرهنگ گویش مازندرانی